از وقتی مادر شدم

سلام   

مادر شدن یه حسیه که تا وقتی تجربش نکنی درک درستی ازش نداری

 از اون حسا که تو طول زندگیت خیلی درموردش میشنوی  ولی بازم  نمیفهمی  یعنی چی

 بارها از زبون مامانم  میشنیدم که میگفت:

 بزار خودت مادر شی یا تا مادر نشی نمیفهمی من چی میگم

اینا گذشت و گذشت تا.........................

 بله تا بالاخره منم مادر شدم

 حالا با تمام وجودم نه تنها حرف های مادرمو باور کردم  که با تمام  مادر های دنیا  همدردی میکنم

حتی با یه گربه که با محبت بچشو شیر میده

 انگار یه دریچه ی جدید  روبروم باز شده

 انگا ر ما مادرها زاییده شدیم برای نگرانی و دلشوره

 پسرم هفت ماهشه و تو این هفت ماه انگار منم دارم یکبار  دیگه رشد میکنم

 با هر گریش با هر خندش منم  همون  حس رو تجربه میکنم

دنیا با وجود بچه ها خیلی خیلی قشنگتره

مادر بودن  از اون حس هایی هستش که به تو اجازه نمیده  نسبت به سلامتی و شادی هیچ بچه  ای بی تفاوت باشی

 چندی پیش که اخبار  ناراحت کننده ای  در کشورمون از  اتفاقاتی که برای بچه ها افتاده بود و در فضا های مجازی منتشر شده بود خوندم  خیلی ناراحت شدم

 با دونه دونه  اون مادرها  ابراز همدردی کردم بچه ها رو حفظ کنه

از وقتی مادر شدم دوباره دارم  کارتون نگاه میکنم

 شعر ها ی کودکانه میگم

 بازی میکنم

 دنبال راه حل های جدیدم برای خوشحال  کردن پسرم

در کنار سختی های  مادر بودن و مسئولیت های مختلفش این حس رو خیلی دوست دارم

 حس کودک شدن

 این که دوباره بچه میشی و بچگی میکنی

 خدایا  همه بچه ها رو حفظ کن پسر کوچولویه منم حفظ کن

 

این متن رو تقدیم کردم به  پسره قشنگم  بعدها  بخون و ببین که مامان چقدر دوستت داره عزیزه دلم