من مریمم اینجا تمام من که نه اما....یک جرعه از وجود خودم هست لااقل

عاشق نوشتن هستم احساستم رودر قالب مطالبی که مینویسم عنوان میکنم

من مریمم اینجا تمام من که نه اما....یک جرعه از وجود خودم هست لااقل

عاشق نوشتن هستم احساستم رودر قالب مطالبی که مینویسم عنوان میکنم

سلام خوش آمدید

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

مادرکه میشوی.........

مادر که میشوی ، نمیدانم از کجا ، کی ، چطور اینهمه تغییر ، اینهمه صــــبر ، اینهمه عشق ...❤️

مادر که میشوی همه چیز به یکباره خودش را تمام قد به تو نشان میدهد و تو دیگر خود قبل نیستی که نیستی ...


اما تو را که نگاه میکنم تویی که آرام جانم هستی ، 

تویی که تمام وجود من هستی، 


تمام وجودم سرشار از خنده های بی دلیل و با دلیل تو میشود ،

مادر که باشی مهربان تر می شوی،

دلت حتی برای مورچه های کنار دیوار هم می لرزد.مبادا پا رویشان بگذاری.مبادا مادری منتظرشان باشد... .


مادر که باشی دیوانه تر می شوی،

تنها یک مادر می تواند دربرابر چشم های شیطان وبازیگوش پسرکش،پوشکش را بو بکشد ،بگوید ای جاانم

پسرم وبعدش قهقهه بزند... .


مادر که باشی صبورتر می شوی،

از نیمه های شب تا خود صبح ،کج می خوابی تا پاره ی تنت راحت تر شیر بخورد وتو یادت نیاید آخرین باری که به


میل خودت دست وپایت را دراز کرده ای کی بوده است... .

مادر که باشی دل نازک تر می شوی ،

بادکنک توی دستان پسرک می ترکد و او با غصه لب برمی چیند .

تو می خواهی دنیا نباشد... .


مادر که باشی بی خیال تر می شوی،

میگذاری روی دیوار خط بکشد .


بگذار تمام دستمال کاغذی ها را یکی یکی از جعبه بکشد بیرون.


بگذار خوش باشد.خنده هایش را عشق است... .


مادر که باشی مدام دلت می لرزد،

نگران گوشه های فرشی.

نگران لبه های میز.

نگران کناره ی در

ودلواپس  هر چیزی که شاید گیر کند به پای طفلکت

وتو با صدای گریه اش نیمه جان شوی.


مادر که میشوی، دست ها وشانه هایت درد می گیرد

اما قوی تر می شوی.

تکیه گاه تر می شوی و...

خوشبخت تر

  • مریم سادات موسوی
من مریمم اینجا تمام من که نه اما....یک جرعه از وجود خودم هست لااقل

دوست دارم که بهار
سر این کوچه ی بن بست که آمد نرود
دوست دارم که شکوفا کند این کهنه دلِ تنها را
باز غوغا بکند

شعر از : مریم سادات موسوی

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات